کد مطلب:314098 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:171
شما به نذر خود وفا کنید
جناب حجةالاسلام و المسلمین آقای حاج سید جواد موسوی خلخالی طی مكتوبی دو كرامت در تاریخ 15 / 4 / 1376 خطاب به مؤلف كتاب چنین می نویسند:
حضرت مستطاب حجةالاسلام جناب آقای حاج شیخ علی ربانی خلخالی دام عزه العالی.
پس از تحیت و سلام، امیدوارم موفق باشید، كتاب راجع به زندگانی و كرامات قمر بنی هاشم حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام بسیار ارزنده و پرمحتوا می باشد، امیدوارم از توفیق بیشتر برخوردار، و مورد قبول حق باشد.
1. این جانب در سال 1373 شمسی، به مشكل بسیار سختی گرفتار شدم، كه حقیقتا در نظر بنده غیرقابل حل بود. در همان حال توسلی به مقام شامخ حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام پیدا كرده و 133 مرتبه ذكر
«یا كاشف الكرب عن وجه الحسین
اكشف كربی بحق اخیك الحسین»
را خواندم. چون آن مشكل سبب رنجش خود و خانواده ام شده بود، حضرت را به برادرش حسین علیه السلام و خواهر دلشكسته اش زینب علیهاالسلام قسم دادم و چیزی نیز به اندازه ی توانم نذر كردم. همان شب، پس از التجا و گریه و زاری به درگاه حضرات، نزدیكیهای صبح دیدم یك بزرگوار می فرمایند: شما به نذر خود وفا كنید، الحمدلله حاجت شما به دست مولا حل شد!
صبح از خواب بیدار شدم، پس از یك ساعت و شاید كمتر، مشكل مزبور به خوبی حل گردید و همان ساعت نذر را به صاحبان آن رد كردم.
[ صفحه 500]
حضرت مستطاب حجةالاسلام جناب آقای حاج شیخ علی ربانی خلخالی دام عزه العالی.
پس از تحیت و سلام، امیدوارم موفق باشید، كتاب راجع به زندگانی و كرامات قمر بنی هاشم حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام بسیار ارزنده و پرمحتوا می باشد، امیدوارم از توفیق بیشتر برخوردار، و مورد قبول حق باشد.
1. این جانب در سال 1373 شمسی، به مشكل بسیار سختی گرفتار شدم، كه حقیقتا در نظر بنده غیرقابل حل بود. در همان حال توسلی به مقام شامخ حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام پیدا كرده و 133 مرتبه ذكر
«یا كاشف الكرب عن وجه الحسین
اكشف كربی بحق اخیك الحسین»
را خواندم. چون آن مشكل سبب رنجش خود و خانواده ام شده بود، حضرت را به برادرش حسین علیه السلام و خواهر دلشكسته اش زینب علیهاالسلام قسم دادم و چیزی نیز به اندازه ی توانم نذر كردم. همان شب، پس از التجا و گریه و زاری به درگاه حضرات، نزدیكیهای صبح دیدم یك بزرگوار می فرمایند: شما به نذر خود وفا كنید، الحمدلله حاجت شما به دست مولا حل شد!
صبح از خواب بیدار شدم، پس از یك ساعت و شاید كمتر، مشكل مزبور به خوبی حل گردید و همان ساعت نذر را به صاحبان آن رد كردم.
[ صفحه 500]